داستان[عشق سوخته]

ساخت وبلاگ
Red Flower

عشق سوخته زهرا كشاورز

عشق آتشين:پارسا عاشق زهرا يكي از دختر هاي همسايه شده بود اما روش نميشد چيزي در اين باره با پدر ومادرش درميان بگذاره هيچكس از اين عشق باخبر نبود يك روز بين دوستاش كه حرف عشق وعاشقي به ميان آمد نوبت پارسا كه شد گفت من عاشق زهراهستم وهيچ چيزي جلومو نمي گيره دوستاش گفتن اين دوره زمونه دوره عشق وعاشقي نمونده اينا همش هوسه يك روز خبر پاشيدن اسيد روي صورت زهرا به گوش پارسا رسيد پارسا تا سر حد ديوانگي رفت پدرش تصميم گرفت براي عوض كردن آب وهوا برن شمال موقه برگشت ماشين افتاد توي دره پدرومادرش مردن وپارسا كورشد پس از گذشت يك سال پارسا با زهرا ازدواج كرد هنگام عبور ازخيابان دوستاش ميگفتن به عشقش رسيد چقدر به هم ميايد كورو صورت گنديده زهرا پس از 10سال بر اثر سرطان پستان مرد هنگام دفنش پارسا عينك هاي سياهشو پرت كرد درسته او كور نبود براي رسيدن به عشقش وبراو اينكه زهرا احساس خاري نكند خودشو كور جا ميزنه پارساميگه من زهرا رو از عمق وجودم دوست داشتم
Cute Ghost Boo

Red Flower

عشق سوخته

عشق سوخته...
ما را در سایت عشق سوخته دنبال می کنید

برچسب : عشق سوخته , پارسا , زهرا , سرطان , آتشين , نویسنده : زهرا كشاورز zahra92 بازدید : 427 تاريخ : پنجشنبه 3 مرداد 1392 ساعت: 3:22